سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
آموزش دانش کفّاره گناهان بزرگ است . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
 
امروز: پنج شنبه 103 اردیبهشت 27

نظریه استارک و بین بریج:

- این دو با اینکه واقعیت را قبول دارند که رشد علم، دنیاگرایی شدید، سریع و بی سابقه‌ای را به دنبال می آورد، اما می گویند که علم نمی تواند نیازها و آرزوهای اساسی بشر را بر آورده سازد.

علم نمی تواند همه رنجها و بی عدالتیها را در این جهان از میان بردارد و برای نابودی فردی نمی‌تواند راه گریزی را ارائه کند و بالاخره علم قادر نیست که وجود بشر را معنی دار سازد.

از همین روی، دین نه تنها پا برجای خواهد ماند و دوباره چیرگی خواهد یافت، بلکه صورت متعالی و فرا طبیعی اش را نیز همچنان حفظ خواهد کرد.

- استارک و بین بریج نشانه های دوام اهمیت اساسی دین و احتمال نیرو گرفتن دوباره آن را در این واقعیت یافته اند که آنهایی که در بررسیهای اجتماعی وابستگی یا اعتقاد مذهبی از خود نشان نمی دهند به احتمال زیاد نوعی علاقه به فرا طبیعت گرایی غیر سنتی یا حاشیه ای مانند طالع بینی، یوگا و مراقبه متعالی را می پذیرند و یا نشان می دهند.

- گرچه انجمنهای مذهبی دنیا گراتر در آمریکا رو به زوال اند، انجمنهای کمتر دنیا گرا چنین زوالی را از خود نشان نمی دهند.

- استارک و بین بریج این ادعای ویلسون و فن را رد می کنند که فرقه ها و کیش های تازه در بازار مذهبی «اقلام مصرفی» حاشیه ای و بی اهمیتی به شمار می آیند.

 حاشیه ای دانستن فرقه ها و کیش های تازه به دو علت است:

1 . تنگ نظری مسیحی ـ کلیمی

- به نظر آنها،‌یک چنین نظری اهمیت بالقوه دینهای نو را نمی تواند ببیند و ریشه در تنگ نظری مسیحی ـ کلیمی دارد.

2 . عدم تفکیک کیش مبتنی بر نوعی جنبش مذهبی با کیش های  مخاطبان و مشتریان

- این نظر همچنین از عدم تفکیک «کیش مبتنی بر نوعی جنبش مذهبی» که اهمیت دارد با «کیش های  مخاطبان و مشتریان سرچشمه می گیرد و این باعث می شود که بعضی ها به غلط هم کیش‌ها را حاشیه ای بیانگارند.

- کیش مخاطبان: سازمان رسمی ندارد و نوعی فعالیت مصرفی است. آموزه ها و اندیشه های این کیش از طریق مجلات، کتابها و رسانه های همگانی پخش و مصرف می شوند. نمونه این نوع کیش،‌ برنامه های خاص و پرطرفدار مذهبی در کانالهای اختصاصی تلویزیونی است.

- اما کیش مشتریان: سازمان یافته تر است، بدین سان که خدمات ویژه اش مانند آموزه ها،‌درمانها و نظایر آن،‌ بر مبنای رابطه خاص میان مشتری و درمانگر ارائه می شود، رابطه ای که مستلزم قدری سازمان از سوی درمانگر است ولی مشتری ها هیچ سازمانی ندارند.

استارک و بین بریج تصدیق پذیری تجربی نظریه شان رابه صورت دو فرضیه مشتق ارائه می کنند:

  1. در هر کجا که کلیساهای متعارف به شدت ضعیف می گردند کیشها فراوان می شوند. زیرا در این مناطق بخش بیشتر مردم بر اثر تحرک جغرافیایی وابستگی شان را به کلیساهای جا افتاده از دست می دهند و در نتیجه می توانند اندیشه های تازه را تجربه کنند.
  2. در آن مناطقی که کلیساهای سنتی به نسبت نیرومنداند، ‌فرقه های احیای مذهبی بیشتر از کیش های نو پدید پیدا می شوند.

دنیا گرایی کلیساهای سنتی را به شدت تضعیف کرده اما جمعیتی غیر مذهبی به بار نیاورده است: دنیا گرایی تنها توانسته است جمعیت بدون کلیسا ایجاد کند. حتی در مناطقی که عضویت در کلیسا اندک است، اعتقاد به نیروهای فراطبیعی همچنان شدید است.

استارک و بین بریج بسیار می کوشند تا یادآور شوند که آنها فکر نمی کنند که فرقه‌ها و کیش های نو پدید خلاء ناشی از عدم عضویت در کلیساها را کاملا پر می کنند،‌ بلکه می خواهند نشان دهند که هر کجا جمعیت جدا شده از کلیسا وجود داشته باشد،‌ کوششهایی نیز در جهت پر کردن این خلا به عمل می‌آید.

دیدگاه کمپل:

در جامعه معاصر تغییر جهت عمده ای در راستای رویگردانی از پایبندی به آموزه ها و جزمهای خاص و از پیش تعیین شده و روی آوردن به جستجوگری و یا به عبارت دیگر، ارزش قایل شدن برای رشد عقلی  و روحی فردی وجود داشته است.

به نظر کمپل، ‌عقلگرایی، دنیا گرایی پایدار را تقویت نمی کند،‌ بلکه در واقع خرافات و گرایشهای رمز آمیز، روحی و عارفانه را در فرهنگ نوین تشدید می کند.

دیدگاه شروت:

ایشان یاد آور می شود که از آنجا که ویژگی علم،‌ شناسایی این واقعیت است که نمی تواند به همه پرسشها پاسخ گوید، جای خالی برای اشغال اندیشه های جادویی باقی می گذارد، زیرا این اندیشه‌ها می توانند ادعا کنند که آنچه را که علم نمی تواند تبیین کند آنها می توانند تبیین کنند.

دیدگاه لاکمن:

لاکمن می گوید که ویژگی جوامع معاصر عدم نیاز به نظام های فراگیر ارزشی است، ‌زیرا آنها به مشروعیت مذهبی نیاز ندارند. دین به جنبه‌ای از زندگی خصوصی تبدیل می شود و به گزینش فردی از میان انواع گزینه ها ارتباط پیدا می کند، گزینه هایی که می توان آنها را تبدیل به یک نظام ارضای شخصی کرد.

دیدگاه فن

ریشه های کار فن را باید در برخورد او با نظر کارکردگرایانه دین جستجو کرد،‌ همان نظری که دین را عامل اساسی مشروعیت و انسجام جامعه می داند.

فن فراگرد دنیا گرایی را بر حسب مرز میان مقدس و نامقدس در جامعه، مورد بحث قرار می دهد. دنیا گرایی فراگردی از نبرد، ‌مناقشه، کشمکش یا مذاکره است که طی آن کنشگران اجتماعی می‌کوشند داعیه ها و نظرهای خاص خودشان را درباره واقعیت بیان کنند این فراگرد یک فراگرد خود به خودی و تکاملی نیست. فراگرد دنیا گرایی فراگردی پیچیده و تناقض آمیز است که در هر مرحله ممکن است آمادگی پذیرش گرایشهای تعارض آمیز را داشته باشد. به همین دلایل این فراگرد برگشت پذیر است.

به نظر فن، صورتی از فرهنگ مذهبی که با جامعه نوین بیشترین سازگاری را دارد،‌آن صورتی است که پهنه محدودی به امور مقدس می دهد و درجه پائینی از تلفیق نظامهای ارزشی فردی و گروهی را تقویت می کند. دین اسرار آمیز جادویی و اختصاصی بهترین بازنمای این نوع فرهنگ مذهبی است. به نظر فن، دین حتی در جامعه نوین نیز می تواند دوام بیاورد به شرط آنکه نقش و خصلت خود را دگرگون سازد.

نقد دیدگاه فن

تحقیق او بیشتر در مورد ایالات متحد قابل کاربرد است .

بیشتر بحثهای راجع به دنیا گرایی، مربوط به جهان مسیحی غربی اند. در این باره که کشورهای غیر مسیحی و غیر غربی تا چه حد از  این فراگرد تاثیر پذیرفته اند و چرایی آن کمتر صحبتی به میان آمده است.

آریوماند (1989) نشان می دهد که ایدئولوژی اسلامی به صورتهای گوناگون آن که بیشترشان الگوهای لیبرالیسم، ملیتگرایی و سوسیالیسم را طرد کرده اند، تحول تازه ای است که بر خلاف انتظار، دنیا گرایی و مادی اندیشی را به عنوان نیروهای توسعه به بار نیاورده است.

دیدگاه مارتین

مارتین (1991) با مقایسه اروپا، آمریکای شمالی و خاورمیانه، چنین نتیجه گیری می کند که:

دنیا گرایی یک پدیده بیشتر اروپایی است و با کشمکشهای میان کلیسا ها و نیروهای دنیوی در تاریخ اروپا در اوایل دوره جدید ارتباط دارد؛ ‌این کشمکشها که دین را در غرب تا اندازه ای از اعتبار انداخته اند، در جای دیگر رخ نداده اند.

واقعیت این است که ما هنوز نمی دانیم که دنیا گرایی یک پدیده اساسا مسیحی و مختص غرب است و یا پیامد صنعتی شدن و یا فراگرد گسترده تر تجدد است از همین روی، کشورهای غیر مسیحی یا غیر غربی تنها در صورتی دنیا گرایی را تجربه خواهند کرد که صنعتی شدن آنها با غربگرایی یا تجدد سبک غربی همراه باشد.

اگر دنیا گرایی یک پدیده خاص مسیحی باشد، ‌این کشورها بعید است که آن را تجربه کنند زیرا غربگرایی اگر هم رخ دهد،‌ بعید است که به معنای مسیحی شدن باشد.


 نوشته شده توسط زاهدی‏پور در پنج شنبه 86/11/25 و ساعت 11:46 صبح | نظرات دیگران()
درباره خودم

گروه 4جامعه‏شناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) قم
مدیر وبلاگ : زاهدی‏پور[165]
نویسندگان وبلاگ :
قاسم ابراهیمی پور (@)[60]

محمدقدیر دانش[8]
حمید فاضل قانع
حمید فاضل قانع (@)[14]

عوضعلی سعادت (@)[5]

عبدالله دانش (@)[19]

محمد علی نظری[8]
سید محمد جعفری (@)[4]

امان الله فصیحی[8]
محسن طوسی[6]
سلمانعلی رحیمی[8]


آمار وبلاگ
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 64
مجموع بازدیدها: 209149
جستجو در صفحه

خبر نامه