گروه 4جامعهشناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) قم
تاریخچه ظهور مطالعات فرهنگی
آثار تامپسون، ویلیامز و هوگارت زمینه ظهور این رشته را هموار ساختند. این آثارویژگی های خاصی دارند که توجه به طبقة کارگرو فرهنگ آنها و زوال این فرهنگ و رویکرد نوستالژیک به آن بخشی از خصائص مذکور است.این نکته ای مهم است که شاید بتوان گفت دغدغة اصلی پیشگامان مطالعات فرهنگی صرفاً از بین رفتن فرهنگ طبقه کارگر نبوده است بلکه موضوع اصلی نگرانی بر سر این نکته بوده است که فرهنگ هر چه بیشتر به امری سازمان یافته در دستان دولت یا صنعت فرهنگ تبدیل شده است. تصور آنها از فرایند مطلوب، گسترش فرهنگ به منزلة تجلی زندگی روزمره گروهی است نه دستگاهی در درون نظام سیاسی یا اقتصادی. این موضوع شاهد دیگری است بر حضور دو دغدغه پر رنگ در پیدایش مطالعات فرهنگی: از یک طرف دغدغه از بین رفتن پویایی های زندگی روزمره در اثر فرهنگ توده و از سوی دیگر دغدغه چپ که ناظر بر کارکردهای سیاسی فرهنگ و نقد بلوک قدرت است.
استوارت هال سنت سه بنیاتگذار را سنت یا پارادایم فرهنگ گرایی در مطالعات فرهنگی می خواند.
در توصیف این سنت می توان به موارد زیر اشاره کرد:
· تکیه بر دستنوشته های اقتصادی سیاسی 1844 مارکس که بر جنبه های انسان گرایانه مارکسیسم تاکید دارد.
· به دنبال تاکید برمورد بالا نقد از خود بیگانگی و تکیه بر خلاقیت نفس انسان
· اعتقاد به توان بالقوة سوسیالیسم برای رهایی انسان
· تاکید بر نقش فرهنگ در فرایند تاریخی
· تاکید بر تجربة زیسته و زندگی روزمره و تلاش برای احیای پراکسیس
· تکیه بر عاملیت (ذهنیت گرایی )، تجربه و انسان گرایی در تحلیل فرهنگی....
رجوع کنید به: http://www.velashedi.blogfa.com/
با سلام خدمت دوستان
در وبلاگ استاد درباره مطالعات فرهنگی مطلب جالبی هست که خوبه یه سر بزنید. یکی در آرشیو ، دیگری درباره نقد دکتر کچوئیان.توی وبلاگ من هم یه مطلب هست مراجعه کنید. درباب منابع مطالعات فرهنگی، یه مطلب جدید هم دارم که انشاءالله آماده می کنم و می زارم... چیکار کنیم خراب رفاقتیم
موفق باشید.
باسمه تعالی
کسانی که از آینده می هراسند، می کوشند تا امنیت خویش را تامین کنند، با پول، ملک، بیمه درمانی، روابط شخصی، ازدواجهای حسابگرانه و غیره. والدین می کو شند فرزندانشان را هرچه بیشتر به خود وابسته کنند. بعضی از فرزندان کم شهامت از ترک کردن خانه پدری سرباز می زنند. شوهران و زنان می کوشند تداوم زندگی و خدمات یکدیگر را تضمین کنند اما حقیقت خشن روان شناختی این است که استحکام و استمرار روابط انسانی چندان مطمئن تر از وضع و حال حاکم بر بورس سهام، هواشناسی و غیره نیست........این چنگ انداختن بر امنیت ممکن است برای روابط متقابل اشخاص بسیار مایوس کننده باشد و رشد و پیشرفت افراد را متوقف کرده یا به تعویق بیافکند....هریک از ما هر چه بیشتر یاد بگیریم که واقعا در زمان حال و در کنار دیگران زندگی کنیم، قواعد و اصول خدشه ناپذیر نسازیم و دیوارهای بلند در برابر آینده برپا نکنیم، بیگمان در ذهن و فکر خود نیرومند تر و در روابط انسانی خویش صمیمی تر و نیکبخت تر خواهیم بود
آنتونی گیدنز، تجدد و تشخص