گروه 4جامعهشناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) قم
در تاریخ 10/05/2007 کنفرانس «اسلام و دمکراسی» در برلین، با حضور جمعی از نخبگان و شخصیّتهای علمی و سیاسی، اجتماعی، مقامات کشوری اعضای پارلمان آلمان اهالی مطبوعات و سفرا و دیپلماتهای مقیم آلمان برگزار شد.
در این کنفرانس، آقای سیدعباس حسینی قائم مقامی،رئیس مرکز اسلامی هامبورگ، در تبیین رابطه اسلام و دمکراسی یادآور شد:ادامه مطلب...
«عباس زریاب خویی» از چهره های برجسته دانشگاهی بود که هم سابقه تحصیلات حوزوی داشت و هم در دانشگاه های خارج و داخل درس خوانده بود و تدریس کرده بود. از شاگردان فروزانفر و نفیسی بود و تقی زاده او را به کتابخانه مجلس آورد. زریاب چندین کتاب تألیف و ترجمه کرد؛ بعد از انقلاب هم با دایره المعارف بزرگ اسلامی و نیز دانشنامه جهان اسلام همکاری می کرد. مدتی پیش از درگذشت وی که در بهمن 1373 رخ داد، آقای میرزا صالح مصاحبه ای مفصل با وی کرده و دیدگاه های او را به همراه برخی از خاطراتش در کتابچه ای با عنوان «گفت و گو با دکتر عباس زریاب خویی» توسط نشر فرزان منتشر کرد. در این کتاب نکات و خاطرات جالبی درباره تاریخ ایران، مشروطه، مصدق، حوزه های علمیه و خصوصا وضعیت فلسفه و عرفان در نظام حوزوی ایران وجود دارد. شاید در میان آنها بخشی که در اینجا انتخاب کرده ام، از اهمیت بیشتری برخوردار باشد که مربوط به مقایسه ای میان نظام آموزشی حوزه های علمیه با دانشگاه های ماست:ادامه مطلب...
پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری با همکاری مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، همایش ابنخلدون و دنیای معاصر را برگزار میکنند.
در این همایش که بهمناسبت ششصدمین سال درگذشت ابنخلدون، تاریخنگار، اقتصاددان و جامعهشناس مسلمان برگزار میشود، جمعی از استادان تاریخ، جامعهشناسی، فلسفه، علوم سیاسی و اقتصاد، به بحث درباره افکار و اندیشههای ابنخلدون و ارتباط آن با مسائل و مشکلات جامعه معاصر میپردازند.
با سلام خدمت همه دوستان، خصوصا رفقای همگروه جامعه شناسی
امروز می خوام دو وبلاگ از رفقای عزلت گزیده خودمون رو بهتون معرفی کنم
که ترجیج دادن تنهائی و به دور از های و هوی گروهی فعالیت نمایند
می توانید به اینجا و اینجا مراجعه کنید؛ تواضع رو می بینین؟
برای یار بهشت نشین و دوست صداقت منش خودمون آروزی موفقیت دارم.
بسمه تعالی
بساطت و سادگی آموزه های دینی یک مذهب، همواره می تواند برای انسان ها جذاب باشد؛ اما به مرور زمان و بر اساس خصلت نمادگرائی بشر، پیرایه هائی بر اصل مذهب و آئین افزوده می گردد، که در درازمدت برخی از این پیرایه ها هیچ توجیه عقلانی را بر نمی تابند و بلکه احیانا از حالت عقل گریزی به شکل عقل ستیزی در می آیند؛ که در این صورت چنین اموری را نه پیرایه بلکه زنگارهایی باید دانست که شفافیت مذهب را زائل نموده و در نتیجه جذابیت آن را نیز می کاهند.
این زنگارهای عینی، ابهام هایی ذهنی را پدید می آورند که از نگاه برون دینی شدیداً موجب شکل گیری قوه دافعه ای می گردد که از گسترش مذهب جلوگیری می کند؛ و در نگاه درون دینی، نوعی جمود را در پی دارد که پیروان مذهب را به نوعی انفعال کشانیده و موجب می شود تا آنان با کشیدن حصاری به دور خود، از تعامل پویا و سازنده با دیگران دوری نمایند. در این راستا، اسطوره های مذهبی که در گذر زمان پدید آمده اند، کارکرد اولیه خود را از دست می دهند و اهداف اصولی و عالیه ای که این اسطوره ها بر مبنای آن شکل گرفته اند، به شدت کم رنگ می شوند. و به دلیل خصلت وهم انگیزی و ابهامی که این زنگارها با خود دارند، پذیرش انحرافات، زنگارها و ابهامات بعدی نیز بسیار آسان می گردد.
در مذهب مترقی تشیع نیز، که عالی ترین سطوح معرفتی، مبنای تمایز آن از سایر مذاهب اسلامی بوده است، گاه چنین پیرایه هائی را می توان دید که متأسفانه زدودن آنها نیز به دلیل ماهیت فرهنگی که کسب می کنند به غایت مشکل است. به عنوان نمونه می توان به برخی انحرافات در نحوه عزاداری ماه محرم اشاره نمود: از قبیل قمه زنی، حمل برخی علم ها و شمایل در دسته های عزاداری، سرودن و قرائت برخی از اشعار موهن و سخیف درباره اهل بیت (ع) و ... .
البته قصد ندارم که این بعد از قضیه را در این نوشتار بسط دهم، بلکه آنچه بهانه نوشتن متن حاضر گردید، این بخش از موضوع است که : ورود تدریجی برخی پندارها و انگاره های نادرست در یک مذهب می تواند زمینه مناسبی را برای پذیرش انحرافات و خرافات بعدی مهیا نماید. شاید شما هم در یکی دو دهه اخیر شاهد پخش تصویری منسوب به پیامبر اعظم بوده اید که حتی در ذیل آن نوشته شده است که این تصویر را بحیرای راهب در سفری تجاری که پیامبر در سنین نوجوانی همراه عموی گرامی خود به سوی شام رهسپار بوده است کشیده است. و جالب تر آن که ادعا می شد اصل این تصویر در موزه ای در شهر رم موجود است.
اما اخیرا مقاله ای را دیدم که سرگذشت این عکس را به گونه ای دیگر رقم می زند. شاید تعجب کنید اگر بگویم که این عکس متعلق به نوجوانی تونسی است که توسط یک عکاس اروپائی در حدود سالهای 1904 تا 1906 در تونس گرفته شده است. بقیه این ماجرا را از متن ترجمه شده این مقاله که در مجله ISIM Review - Spring 2006 منتشر گردیده بخوانید:
در حین بازدید از یک نمایشگاه عکس مختص به دو عکاس Lehnert و Landrock، تصادفا موفق به کشف ریشه این پوستر ایرانی شدیم و آن عکسی بود که Lehnert بین سالهای 1904 و 1906 در تونس گرفته بود، و سپس در اوایل دهه بیست به صورت کارت پستال چاپ و توزیع شده بود.
Radolf Franz Lehnret ـ 1878 – 1948 ـ که اهل جمهوری چک امروزی بود، در سال 1904 به همراه Ernst Heinrich Landrock ـ 1878 – 1966 ـ آلمانی به تونس آمد. شرکت این دو (L&L) به صورت تخصصی به چاپ تصاویر از مناظر زیبا در تونس و مصر میپرداخت و هزاران عکس و کارتپستال از این مناطق چاپ نمود.
هیچ شکی نیست که کارت پستال نشان داده شده در شکل، که براساس شماره گذاری L&L، شماره آن 106 است به عنوان مدل پوسترهای ایرانی مورد استفاده قرار گرفته است. به علاوه، نام کارت پستال شماره 106 محمد است، که این خود به تنهایی میتواند نشان دهد که چرا تصویرگران ایرانی آنرا به عنوان مدلی از حضرت محمد(ص) انتخاب نمودهاند. بدون شک، همه نسخ موجود از این عکس، همه از عکس شماره 106 الگوبرداری کردهاند با این تفاوت که نسخ اولیه به عکس اصلی شبیه ترند.
سوال درباره ارتباط بین توصیف مرسوم از چهره پیامبر و چهره جوان تونسی، هنوز بدون پاسخ مانده است. تصویر، نمایشگر چهره یک نوجوان خندان است، با دهانی نیمه باز، عمامهای بر سر و گل یاسمنی بر گوش. همین چهره در کارت پستالهای دیگری و تحت عناوین دیگری از قبیل احمد، جوان عرب و غیره تصویر شده است.
کشف مسیری که باعث گردیده تصاویر چاپ شده در دهه بیست به دست ناشران تهران و قم در دهه نودبرسد، برای ما ممکن نبوده است. اما این سوال وجود دارد که چه چیزی باعث شده که ناشران ایرانی شباهتی بین پیامبر اسلامی در سنین نوجوانی و تصویر یک جوان تونسی بیابند؟
در نسخ ایرانی فعلی، اصلاحاتی روی تصویر انجام شده و از فریبندگی چهره نوجوان چیزهایی نگه داشته شده است ولی از زیبایی جذاب آن کاسته شده است. شانه سمت چپ اندکی با پارچه پوشانده شده است و دهان و چشمها اندکی اصلاح شده است. به طور کلی میتوان گفت که هنرمندان ایرانی سعی کردهاند جنبههای زیبا پسندانه تصویر Lehnert را کاهش دهند و تصویر را از حالت جذاب خارج نموده، به آن زیبایی مقدسی ببخشند.