گروه 4جامعهشناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) قم
مبانى معرفتى و چهره اجتماعى سکولاریزم
سکولاریزم و دشوارى ترجمه آن به زبانهاى دینى
سکولاریزم - secularism - از جمله لغاتى است که ترجمه آن در کشورهاى اسلامى با مشکل همراه بوده است، در فارسى آن را با استفاده از چند لغت به «جدایى دین از سیاست» یا «جداشدن دین از دنیا»، «دنیوى کردن»، «اعتقاد به اصالت امور دنیوى»، «غیر دینگرایى»، «نادینى گرى»، «دنیویت» و «این جهانى» ترجمه کردهاند، و در عربى مصدرجعلى «علمانیّت» را نظیر «عقلانیّت» مترادف آن قراردادند. سبب دشوارى ترجمه برخى از لغات در انتقال از یک زبان به زبان دیگر چیست؟ لغت همچنان جسم و معنا روح آن است، البته شکى نیست که رابطه این جسم و آن روح رابطهاى حقیقى نیست، بلکه رابطهاى وصفى و اعتبارى است که در ظرف قراردادهاى اجتماعى و در قالب فرهنگ جامعه صورت واحدى را در ذهنیت مشترک مردم ـ بینالاذهان ـ پیدا مىکند. صدرالمتألهین این ارتباط و پیوند دقیق الفاظ و معانى را که به «وضع» آدمیان موجود مىشود به این صورت بیان مىکند که الفاظ براى ارواح معانى وضع شدهاند. گاه براى یک معنا در یک جامعه واحد دو لفظ مختلف وضع مىشود این دو لفظ را مترادف مىگویند، و گاه در نزد دو گروه با زبانهاى مختلف دو لفظ براى یک مفهوم و معناى واحدى که هر دو گروه با آن مأنوس هستند وضع مىشود، در این صورت نیز دو لفظ مترادف هستند، و در مواردى از این قبیل، وقتى دو نفر که با دو زبان سخن مىگویند قصد خبردادن از آن مفهوم و معناى واحد را داشته باشند، تمام مشکل آنها در آگاهى نسبت به دو وضع و قرارداد متفاوت است که براى دو لفظ نسبت به آن مفهوم و معناى واحد، در نظر گرفته شده است و این مشکل با استفاده از یک کتاب لغت که عهدهدار بیان مترادفهاى دو زبان است قابل حل مىباشد. مشکل ترجمه وقتى جدى مىشود که لفظ در یکى از دو گروه براى معنا و مفهومى وضع شده باشد و گروه یا جامعه دیگر با آن معنا و مفهوم آشنا نباشد، در این مورد جامعهاى که با آن معنا مأنوس نیست در اولین مرتبه در فهم آن گرفتار مشکل است و در صورتى که آن معنا را بفهمند ناگزیر چون تا کنون با آن مأنوس نبوده لغتى نیز براى آن در زبان رایج خود نمىیابد. و به همین دلیل ناگزیر در ترجمه آن یا از چند لغت استفاده مىکند و یا لفظ جدیدى را جعل کرده و وضع مىنماید و یا آن که از الفاظى که در زبان رایج وجود دارد به صورت مشترک لفظى براى حکایت از معناى جدید نیز استفاده مىکند و در حالت اخیر گاه مىشود که جامعه انس خود را با معناى سابق لفظ از دست داده و در نتیجه لفظ در هنگام استعمال به معناى جدید آن انصراف پیدا مىکند. در هر فرهنگ و تمدن برخى از مفاهیم و معانى نقش محورى و بنیادین دارند و انتقال الفاظى که بر این مفاهیم ویژه و خاص دلالت مىنماید از زبان آن فرهنگ به زبانى که مربوط به فرهنگى مغایر و بیگانه با آن است گرفتار مشکل جدى است و دشوارى ترجمه لفظ «سکولاریزم» به زبانهاى دینى و از جمله زبانهایى که در حوزه فرهنگ اسلامى زندگى و زیست دارند از همین ناحیه است. مفهومى که لفظ سکولاریزم از آن حکایت مىکند از مبانى معرفتى و وجود شناختى خاصى برخوردار است و این مبانى که در تکوّن و پیدایش فرهنگ و تمدن غرب بعد از رنسانس، نقشى تعیینکننده داشتهاند، با مبانى معرفتى و هستىشناختى دینى سرناسازگارى دارند و به همین دلیل این مفهوم براى افرادى که در جوامع دینى زندگى مىکنند نامأنوس و بیگانه است.