متفکران مسلمان اعم از حکما، متکلمین، عرفا، مفسرین و غیره سالهای زیادی از عمر خود را صرف تعلیم و تعلم نموده و به رشد علم کمک شایانی کرده اند. اما به دلایل متعدد این متون فراموش شده و در گوشه کتابخانه ها آرمیده اند. بسیاری از ایده ها، نظریه ها و اقوال متفکرین بعدی اعم از مسلمان و غیر مسلمان چیزی اضافه بر گفته های عالمان پیشین ندارد بلکه فقط ادبیات آن فرق کرده است و به اصطلاح به روز شده است. من فکر می کنم که این وظیفه ما است که با مراجعه به منابع و متون متفکران اولیه خود همچون بوعلی، فارابی، خواجه نصیر، ملاصدرا، شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی، اقبال، سید جمال، مولانا و ... و استفاده از آن ها و ذکر نام آن آثار در پاورقی و کتابنامه این پشتوانه عظیم علمی را احیا کنیم. به عنوان مثال اگر تقسیم کار را بوعلی مطرح کرده است چرا ما باید تحت تاثیر پارادایم غالب که فلسفه را علم و بوعلی را عالم نمی داند به جای بوعلی به دورکیم توجه کنیم و این مطلب را از او که قرن ها بعد از بوعلی بوده نقل کنیم!!!؟
نوشته شده توسط قاسم ابراهیمی پور در سه شنبه 86/5/2 و ساعت 3:45 عصر |
نظرات دیگران()