کار فیلسوف چیست؟

برخی می گویند کار فیلسوف فقط پاسخ گویی به دغدغه های ذهنی است. شاید منشا این توهم این باشد که فلسفه دردی از دردهای زندگی روزمره انسان را دوا نمی کند پس فقط به خلجانات ذهنی پاسخ می گوید.

اما باید گفت هدف اولیه همه علوم همین است اما اهداف دیگری نیز برای همه علوم و فلسفه متصور است این اهداف به شرح زیر می باشد:

1.     فلسفه مبادی تصدیقی سایر علوم را فراهم می آورد

2.     فلسفه معیار بازشناسی امور حقیقی از امور وهمی و اعتباری را فراهم می آورد.

3.     فلسفه با بعد معنوی و انسانی بشر رابطه دارد.

4.     فلسفه الهی ما را با خدای آشنا می کند و ما را از صفات جمال و جلال وی آگاه می سازد و زمینه ارتباط ما را با منبع علم و قدرت و جمال بی نهایت فراهم می نماید.

5.     فلسفه اولی کلید خوشبختی است

6.     فلسفه وسیله دفع وساوس شیطانی و رد مکاتب مادی است[1].

 نوشته شده توسط قاسم ابراهیمی پور در سه شنبه 86/2/4 و ساعت 10:31 عصر | نظرات دیگران()

دستوشته‌های اقتصادی مارکس

دستنوشته‌های مارکس که از نظر آلتوسر غیر علمی می‌نمود مورد توجه مکتب فرانکفورت قرار گرفت. مارکس در این بخش از آثار خود 5 نوع رابطه را به تصویر می‌کشد: 1. رابطه کارگر با کار خود 2. رابطه کارگر با محصول کار خود 3. رابطه کارگر با غیر کارگر 4. رابطه غیرکارگر با کارگر 5. رابطه غیر کارگر با محصول  ادامه

 نوشته شده توسط قاسم ابراهیمی پور در دوشنبه 86/2/3 و ساعت 7:41 صبح | نظرات دیگران()

به پایگاه اطلاع رسانی دکتر ناصر فکوهی سری بزنید در مورد بوردیو هم مطالب جالبی دارد http://fakouhi.com  

سومین همایش مهدویت هم برگزار می‏شود حتما مقالات خود را ارسال نمایید.http://intizar.org

 نوشته شده توسط قاسم ابراهیمی پور در یکشنبه 86/2/2 و ساعت 7:48 صبح | نظرات دیگران()

گئورگ لوکاچ(1909_ )

او شاگرد برجسته زیمل بود، برای برقراری ارتباط با ویندلباند یا ریکرت به سراغ وبر رفت اما پس از آشنایی با وبر او را علی رغم شهرت آندو آدم خارق العاده‌ فرهنگ آلمانی یافت. او تحت تاثیر ارنست بلوخ (فیلسوف – عارف) نیز بود. پس از انقلاب روسیه (1917) به حزب کمونیست مجارستان پیوست و در انقلاب 1919 شرکت کرد، وزیر فرهنگ شد و پس از شکست به وین گریخت

ادامه مطلب...

 نوشته شده توسط قاسم ابراهیمی پور در دوشنبه 86/1/20 و ساعت 8:38 صبح | نظرات دیگران()

دیشب من و عقل گوشه‏ای بنشستیم          گفتیم و شنیدیم و قراری بستیم

ناگاه صدای خنده دل برخواست               که ای بی خبران خام ما هم هستیم

 نوشته شده توسط قاسم ابراهیمی پور در پنج شنبه 85/12/24 و ساعت 9:38 صبح | نظرات دیگران()