گروه 4جامعهشناسی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) قم
اصول مشترک اگزیستانسیالیست ها 2
گزاف بودن جهان به معنی بی معنا بودن جهان نیست هر چند اگزیستانسیالیست ها به آن هم معتقدند. اگر در پاسخ به این دو سوال که که چرا جهان وجود دارد و چرا این گونه است بگوید این دو سوال جواب ندارد به گزاف بوده جهان قائل شده است. لایب نیتز اولین کسی بود که این دو سوال را صریح بیان کرد و البته به آن جواب می داد. ادامه مطلب...
علم به تنهایی موجب عمل نمی شود
عمل انسان تحت تاثیر عوامل فردی و اجتماعی بسیاری قرار دارد. ویژگی های شخصیتی و محیط اجتماعی بر رفتار فرد اثر گذارند و منش او را شکل می دهند. اما مسئلهی دیگری نیز وجود دارد که گاهی از آن غفلت میشود و آن ضرورت انگیزه برای ایجاد کنش است. گاهی انسان به چیزی علم دارد و میداند انجام آن برای او مضر است اما باز هم آن را انجام میدهد یا برعکس میداند انجام کاری برای او مفید است اما از انجام آن سر باز میزند. اینجاست که باید توجه به عامل انگیزه جلب شود به این معنی که دانستن به تنهایی برای تولید رفتاری خاص کافی نیست بلکه وجود انگیزه هم ضروری است.
حال اگر به رفتارهای دینی توجه شود بدیهی است که بسیاری از افراد خوب و بد بودن آنها را تشخیص میدهند اما در عمل مطابق دانستههای خود رفتار نمیکنند. این از مصادیقی است که میتوان گفت انگیزه لازم برای عمل به دانستهها وجود ندارد.
یکی از راههایی که برای ایجاد انگیزه برای عمل به دستورات دینی پیشنهاد میشود ارتباط داشتن با محیطهای مذهبی مناسب و شرکت در مناسک و مناسبتهای مذهبی است. اگر شخص در هفته یکبار یا بیشتر در نماز جماعت، مجالس دعا و یا عزاداری شرکت کند انگیزهی عمل در او تقویت میشود. و بیشتر به دانستههای خود عمل میکند.
در جامعه ما نقد خصوصا نقد قدرت یک هنر محسوب میشود و مورد استقبال مخاطب قرار میگیرد. همین امر دانشمندان و نخبگان ما را دچار عوام زدگی کرده به طوری که از هر موقعیتی بدون توجه به شرایط و تناسب موضوع برای نقد عملکرد دولت استفاده میشود. این مسئله در میان جامعه شناسان وضعیتی خاص دارد.
بسیاری از جامعه شناسان ما با پیروی از مکتب انتقادی، نقد قدرت را نه تنها مهمترین بلکه تنها رسالت خود میدانند. و از هر فرصتی برای آن استفاده میکنند. در حالی که بر مبنای رئالیسم انتقادی صدرایی قضیه فرق میکند. در این مکتب برای انتقاد باید با مبنا وارد شد. در رئالیسم انتقادی صدرایی، همه چیز قابل نقد است اما در همهی نقدها ملاک وجود دارد که یکی از آنها توجه به شرایط واقعی جامعه است. به عنوان مثال در جامعهای که از نیازهای اولیه زندگی خود محروم هستند و دولت آن تمام تلاش خود را در تامین معاش مردم صرف میکند نقد عدم توجه به اوقات فراغت فلان قشر بی معنی خواهد بود.
از سوی دیگر کار جامعه شناس بر اساس رئالیسم انتقادی صدرایی فقط نقد نیست بلکه با توجه به هنجاری بودن جامعه شناسی در این مکتب (مانند بسیاری از مکاتب جامعه شناسی دیگر) جامعه شناس باید با شناسایی آسیبها، راهبردها و راهکارهای برون رفت از آن را ترسیم و ارائه کند.
چند قورباغه با هم در حال قدم زدن بودند که ناگهان چهارتای آنها درون چاهی افتادند. اما هنگامی که سعی میکردند از آن چاه خارج شوند. بقیهی دوستان فریاد میزدند: بیخودی تلاش نکنید موفق نمیشوید و از این حرفها. بر اثر همین حرفها سهتای آنها درون چاه افتادند و مردند اما یکی با سعی فراوان توانست از چاه خارج شود. پس از خروج و ابراز تشکر از تشویقهای دوستان خود معلوم شد که این یکی ناشنوا بوده است.
یکی از ویژگیهای فرهنگی ما این است که حرف دیگران را قبل از اتمام نقد کنیم. و این خصلت در تمامی قشرها و حوزهها وجود دارد.
از اساتید و مسئولان بگیر تا مردم کوچه و بازار. به محض این که دولت یا هر سازمانی یا هر دانشمند و استادی حرفی بزند همه دوست دارند حرف او را نقد و رد کنند. بدون این که خود طرحی جایگزین داشته باشند.
در همین راستا استفاده از واژههایی چون قطعا و یقینا در اثبات نقدها بسیار زیاد است. به نظر میرسد با این وجود نباید انتظار خلاقیت از جامعه داشت. به عبارت دیگر ابتدا باید زمینهی خلاقیت را فراهم کرد و آن هم تشویق است و تحسین.
روحیه تشویق نداریم
چند قورباغه که در چاه افتاده بودند تلاش می کردند خود را بالا بکشند. اما رفقای آنها در بالای چاه دائم می گفتند امکان ندارد موفق شوید بیخود تلاش نکنید. آن چند قورباقه غیر از یکی سقوط کردند و مردند اما یکی از آنها موفق شد و به بالای چاه رسید. و هنگامی که از تشویق دوستان خود تشکر کرد همه فهمیدند که او کر بوده است. به راستی در جامعه ما کر بودن نعمت بزرگی است.
برای انتخاب موضوع پایان نامه کارشناسی ارشد مدتها مشورت و فکر کردم تا بالاخره توانستم موضوع و دغدغه خود را بیابم . موضوع من در حیطه روش شناسی بنیادی است که یکی از گرایش های حوزه فلسفه علم است. عنوان آن " رابطه نظریه و مشاهده بر مبنای حکمت صدرایی" است. آنقدر به این موضوع علاقه داشتم که دائم در رابطه با آن مطالعه و تفکر داشتم. تمام زندگی من را تحت الشعاع قرار داده بود. خوب موضوع سنگینی است و کار زیادی می طلبد و روشن است که در مورد من که اشراف کامل به اسفار ندارم کار دشوار تر هم خواهد بود. اما این هم روشن است که برداشتن گامی در این جهت هم قابل تحسین است و نمی توان گفت باید کار را به کسی سپرد که دارای کمال باشد. خلاصه در طول چند ماهی که تصویب آن طول کشید. افراد مختلف از استاد و شاگرد، کارمند و بازاری به من توصیه کرده اند که موضوع خود را عوض کنم. آنقدر نصیحت شده ام که حالم از هر چی تحقیق و پایان نامه است به هم می خورد. اما بالاخره تصویب شد و من تصمیم گرفتم به امید خدا کاری ارائه دهم که قابل تحسین باشد هر چند در این صورت هم نباید انتظار تحسین داشت.
مبانى معرفتى و چهره اجتماعى سکولاریزم
سکولاریزم و دشوارى ترجمه آن به زبانهاى دینى
سکولاریزم - secularism - از جمله لغاتى است که ترجمه آن در کشورهاى اسلامى با مشکل همراه بوده است، در فارسى آن را با استفاده از چند لغت به «جدایى دین از سیاست» یا «جداشدن دین از دنیا»، «دنیوى کردن»، «اعتقاد به اصالت امور دنیوى»، «غیر دینگرایى»، «نادینى گرى»، «دنیویت» و «این جهانى» ترجمه کردهاند، ادامه مطلب...
مبانى معرفتى و هستى شناختى دینى
در هستىشناسى دینى، طبیعت همه حقیقت نیست بلکه بخش نازل و دانى آن است، یعنى براى هستى بخش دیگرى تصور مىشود که فائق بر طبیعت بوده و نقشى تعیینکننده نسبت به آن دارد.ادامه مطلب...
کوشش براى توجیه سکولاریستى دین
سکولاریزم همانگونه که در مرتبه نخست خودگاه با توجیه عقلانى دین و حذف ابعاد آسمانى و نفى اسرار و رموز الهى آن مىکوشد تا صورتى ایدئولوژیک به دین بدهد اینک پس از حذف عقلانیت نیز گاه به دنبال تفسیر دینى خود مىگردد.ادامه مطلب...
تلخیص مقدمه و فصل اول کتاب ذهن بی خانمان
دو پیش فرض غلط: 1. برتری مدرنیته نسبت به ما قبل آن 2. ادعای شناخت معتبر و موثق بعضی در مورد مدرنیته. این تصور ناشی از مانوس بودن با مدرنیته است. برای بررسی مسئله باید این دو پیش فرض را کنار نهاد.
ادامه مطلب...